شرح وضعیت:
استر به فصل هفتم رسید.
خوشهی پروین به گوشهی خودش در کهکشان برگشته بود.
آنجلیکا جلوی در طبقهی دوم ایستاده بود.
پلوتو به ایستگاه اول - و بیشتر - رسیده بود، اما تصمیم گرفت که برگردد تا جزئیات را در ذهنش تحکیم کند.
گردشگری پایدار از اصول همهی مسافران کهکشانه، مخصوصاً کولهگردهای مدخلنویس کتاب راهنمای کهکشان که ژست پژوهشی هم دارند و ادعا میکنند نگاه جانبدارانه عمراً به یافتههاشون دربارهی نقاط دیگهی کهکشان راه نداره.
همهی مسافرهای کاردرست کهکشان میدونند که باید حسابی حواسشون رو جمع کنند به طبیعت ستگاه مقصد هیچ آسیبی نزنند و کمترین رد و تغییر رو از خودشون در محیط زیست و فرهنگ موجودات اون سرزمین بهجا بگذارند. ولی مثل همهی چیزهای دیگه، گند این رو هم درآوردند و استتار رسم همهی کولهگردها شد و بهانهای واسه کل انداختن. اونقدر که پژوهشگرهای زمینی سرشون رو از ریاضی درآوردند و بههم گفتند که چی همهی اینها؟ وقتی اثری ازشون نیست، لابد نیستند. این تا مدتها خوراک خندهی کهکشان بود.
با اینکه به نظر خود من واقعاً مسخرهست برای یک تعطیلات ارزون و معمولی همچین مشقتی رو تحملکردن ولی چارهای نیست و اگه زیر بار نری، بقیه به آدابندونی و بیکلاسی متهمت میکنند. امان از این فرهنگ تجملاتی!
خلاصه اون دسته از کولهگردهایی که از شانس بدشون این موقع سال این گوشهی کهکشان گیر افتادهند، مجبورند برای همرنگ جماعتشدن توی امتحانات دانشگاههای زمینی شرکت کنند. همهش ضد حال!
این مدخل رو باز کردم برای غرزدن و تخلیهشدن توی این دوران.
بهم گفته بودندها که برو بازوی شرقی کهکشان، سواحل دو خورشیدی زیبا. نمیدونم گول چی این سیارهی کربنی رو خوردم.
امضا: استر
شرح وضعیت:
استر خواند و رفت جلو و جلو و جلو و کتاب را انداخت توی جوب و رفت.
خوشهٔ پروین مقابل در ورودی ایستاده.
آنجلیکا مقابل در ورودی ایستاده.
پلوتو مقابل در ورودی ایستاده و کلید خواندن را از جبیش درآورده.
اورانوس از پل مقدمه گذشت.
انجی عزیز،
در زمانهای که کلمه از قلم میگریزد و معنی از کلمات، در سیارهی کوچک آشوبزدهای که هرجزء آن از قرارگرفتن در جای خودش فرار میکند، نوشتن از آنچه واقعاً حس میکنی، کیمیاییست که مرهمی بر دردها میشود.
در خیل جماعتی که زبانشان از گفتن و قلمهایشان از نوشتن الکن مانده، در روزهایی که حقیقت نه تنها در نسبت با جهان که در درون خود ما نیز درهی نادرهای شده دستنایافتنی، خواندن کلماتی بینقاب، بیدروغ، آغاز راهی برای درمانشدن است.
ما، کولهگردان کهکشان، قوت قلم شما را ارج مینهیم و برای چنین تناسب و همگونی بین کلمات و نهانههای دلتان به شما و سعیتان مفتخریم.
درخشنده باشید.
ارادتمند: اککرش
درباره این سایت